اطراف این جنگل شیری نیست،
سرتاسر قلمرو ما را کفتارهایی گرفتهاند که منتظر لغزشی از برادری ما هستند،
ما نمیلغزیم،
آنکه میلغزد اصلاً گرگ نیست،
ادای گرگها را در میآورد،
به هر حال اطراف ما که شیری نیست،
اگر هم بود باکی نیست؛
چون ما گرگ هستیم، با هــــــــم از هیچ نمیترسیم...
اگر در قلمرو گرگ ها قدم میزنی
باید بدانی
بهای "طعمه" به جان خریدن "خطر" است
وگرنه باید استخوان ها را لیس بزنی .....!!!
خیره خیره نگاهم نکن چشم هایم دیگر سگ ندارد
که آبِ دهانت هار هار برایش راه بیافتد
گرگی درونش خفته است
حواست جمع باشد!!! می دَرَد...!!
گرگ در جنگل پرسه میزد
سایه ای سیاه اورا تعقیب می کرد
کفتاری منتظر فرصت بود تا اورا بدرد
گرگ می دانست اما اهمیت نمی داد
گرگ،جوان و بی تجربه بود
کم کم به تاریک ترین نقطه ی جنگل رسیدند
صدای جغدی از دور شنیده می شد
جنگل پر از آواز مرگ بود
گرگ کفتار را دید که لحظه به لحظه نزدیکتر می شد
لحظه ای بعد خرخره ی کفتار زیر دندان های گرگ بود
کفتار نمی دانست دندان های گرگ چقدر تیز است...
به چشمهایم می نگری؟
آرامش عجیبی دارد نه؟
لبخندم را می بینی؟
بخند،لحظه مرگت فرارسیده
پشت این چهره آرام گرگی خفته
که تشنه نوشیدن خون تازه است
جلوتر بیا
با یه حرکت دریده میشی
و تازه میفهمی که من گرگم نه بره
وقتی صدای پای شب نزدیک میشود...
فقط،
گرگها می فهمند ماه کامل است
در قلمرو گرگ ها؛
کفتار و شغال محکومند به مرگ
اکنون وقت پادشاهی ما گرگ ها فرارسیده
این جنگل قلمرو ماست
دریده می شوی
اگر به پادشاهان جنگل زل بزنی...
سگت را ببین…
کنار گرگ ایستاده…
این بود ان سگی ک از وفایش دم میزدی؟؟؟
نه چوپان ساده…ب خـــــــــدا سوگند گله ات را سگت خواهد زد نه گرگ بی گناه…
گرگ باش
مغرور
بر شب پادشاهی کن
میخوای خنجر بزنی از روبه رو بزن
مثل گرگ تعصب داشته باش
مثل گرگ حتی به شیر هم رحم نکن
مثل گرگ رو در رو حق بگیر
به مانند گرگ باش
دوستانت را لیس بزن
دشمنانت را گاز بگیر
گرگ باش دشمن را بدر
در برابر سگان ولگرد بی تفاوت باش
آنها با پارس کردن های بیهوده زنده اند
گرگ باش
بی اعتماد باش
بی اعتنا
یکتا
همیشه با گله اما تنها
گرگ باش از "جنس گرگ" نه از "جنس آدم" ...
ما از گرگان باران خورده ایم
هرکه از ما بکند ما برده ایم.
شیروببر را از رو برده ایم:
بخور بخور ما خورده ایم.
وقتی گرگی طعمه اش را با امدن لاشخورها رها میکند.
نشان ترس نیست
بلکه باورش این است که
طعمه اش دیگر ارزش خوردن ندارد!
صدای زوزه هایم در جنگل پیچیده
گرگی تنها
در برابر گله ای شغال و کفتار
خداوندا قدرتی عطا کن
تا بدرم دشمنانی
که منتظر خوردن گوشت من هستند