درد ِ دل.....کـه می کنــی ... !
ضعـف هـایـت، دردهـایــت را ......
می گـذاری تـوی ِ سیـنی و تعـارف می کـنی
کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد
بــردارنـد ... تیــز کننــد ... تیــغ کننــد ... و بــزننـد بـه ....روحـت..!!!
گاه می اندیشم ،
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی ، روی تو را
کاشکی می دیدم.
شانه بالا زدنت را،
بی قید
و تکان دادن دستت که ،
مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر را که ،
عجیب!عاقبت مرد؟
کاشکی می دیدم!
من به خود می گویم:
چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد