-
آهسته قدم بردار...
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:49
آهسته قدم بردار... اینجا گرگی خفته است... آهسته قدم بردار... با کوچکترین صدایی... وحشی می شوم... روح و قلب من مرده... من کسی هستم که به خون تو تشنه ام...
-
نماد آتش
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:48
من نماد یک آتشم... آتشی سرد که گرگی گشته است... و با زوزه هایش زمین را بجوش می آورد... و با پنجه هایش زمان را میسوزاند... من یک گرگم... درنده ای وحشی تر از انسان...
-
لاشخور
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:48
لاشخور ها همیشه دورشان شلوغ است... برای گرگ بودن گاهی باید تنها بود.
-
روزی که هرگز نمی آید...
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:47
چقدر ساده لوح !! روزی خواهد آمد......... روزی که سیاهی محو می شود روزی که شعربزرگ این چرندیات راهمچون چوبدستِ موسای کلیم می بلعد ! روزی که کینه ی شتر را به رخ گرگ می کشند روزی که گرگ ها رام می شوند هه ..!! چه ساده لوح ، منتظر روزی نشسته اند که هرگز نمی آید
-
برمیگردم
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:47
برمیگردم... حتی اگر زیر کیلومتر ها برف دفن شده باشم... برمیگردم... حتی اگر در ژرفای عمیق ترین غار ها باشم... برمیگردم... حتی اگر در مرکز زمین باشم... برمیگردم تا به دنیا بفهمانم بازی برای کیست... تا به دنیا بفهمانم برنده برای کیست... من یک برنده ام....یک درنده... درنده ای وحشی تر از انسان... پاییز وقت بازگشت گرگ...
-
لاشه ی خورشید
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:39
گرگ ها خورشید را خورده اند و لاشه ی سرخی را که گوشه آسمان افتاده کم کم به پشت کوهها خواهند کشید. از گرگ و میش فقط گرگ مانده است.گرگ،شنگول را خورده است،گرگ منگول را تکه تکه میکند،بلندشو پسرم!این قصه برای نخوابیدن است...
-
هاله مرگ
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:38
سلطان جنگل نیستم اما از من خواهی ترسید من همان صدای مخوفی هستم که شب هنگام هاله مرگ بر تمام جنگل میچکانم تو میترسی اما من آواز تنهایی میخانم غریبه...
-
گرگ خسته
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:36
در من گرگی ست خسته از نبردهای پی در پی خسته از زخم های کهنه و تازه گوشه غاری تنها نشسته و می اندیشد... که چگونه بدرد خرخره ها را آهای سگهایی که برایم پارس می کنید منتظرم باشید زخم هایم که التیام یافت می آیم و خرخره می درم رحم در قلب من جایی ندارد تنها با خونی شدن دندانهایم آرام می شوم... زوزه هایم از درد نیست به شما...
-
قربانی
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:31
ماه کامل در آسمان می درخشید، نور مهتاب دشت ها و کوه ها را روشن کرده بود صدای زوزه ی هراسناکی از دور به گوش می رسید؛ صدایی که زوزه ی گرگ های معمولی پیش آن مانند لالایی بود اما کسی تا به حال گرگی که اینگونه زوزه می کشید را ندیده بود فقط رد خون قربانیان را در میانه ی جنگل دیده بودند و رد پنجه هایی عمیق و پرزور که در نیمه...
-
سگ
چهارشنبه 22 مرداد 1393 20:30
بعضیا پشت سر من خیلی حرف میزنن اشکالی نداره سگی که گرگ رو نمیشناسه زیادی وآق وآق میکنه!
-
پینوکیو
شنبه 18 مرداد 1393 09:46
باید به بعضیا بگی : این شماره ی پینوکیوست ! بیا یه زنگ بزن ببین چطوری آدم شده ، شاید تو هم آدم بشی . . . !
-
دستــــــرس
شنبه 18 مرداد 1393 09:45
در دستــــــرس بودنــــــت دیــــــگر بــــــرایم ارزش نــــــدارد …. اکــــــنون نــــــه مـــشـــتـــرک هســـــــــتی ؛ نــــــه مــــــورد نظــــــر … !!!
-
کــــــات
شنبه 18 مرداد 1393 09:43
گیــــــریم پشــــــت صحـــنه کــــــات نمـــی دهــــــند تـــا کــــــی خـــود را در آیـــنـــه گـــریـــم میکــــــنی ؟
-
گـــرگ
سهشنبه 20 اسفند 1392 21:09
دیگر وقت خودکشی ما گرگهاست .... بگذار جنگل بماند برای خرگوشهای زیبایی که ادعای شیری میکنند ....
-
گرگ
شنبه 26 بهمن 1392 21:31
گرگمو گله میبرم، از جونتم نمیگذرم گله ای که تو تووش باشی، یک تنه از دم می درم.
-
حسرت
سهشنبه 22 بهمن 1392 02:32
خدایا .. آرزوهایم در نزدت خاک گرفته اند دیگر نمی خواهم بماند برای خودت من به حسرت عادت کرده ام
-
عاشقی
سهشنبه 22 بهمن 1392 02:28
دیگر عاشقی نمیکنم .. نه از ترس تو و عشق تو، نه ...! من چشمانم را روی حماقت بسته ام !! همین ...
-
ـــــــــــــــ
سهشنبه 1 بهمن 1392 22:55
این جمله ی " بنی آدم اعضای یکدیگرند " جایگاه خیلی ها رو مشخص میکنه .
-
خدایا!!!!!!
جمعه 3 آبان 1392 21:10
خدایا!!!!!! از تو دلگیرم؛ به قولت وفا نکردی...گفته بودی حق انتخاب دارم! پس چرا انتخابم در آغوش دیگریست؟؟؟!!!!!
-
رَفـتـے
جمعه 3 آبان 1392 21:09
{رَفـتـے} بــهـــ دَرکـــــ ــــ ـــــ ... وعــده ے مــا آن روزی بـاشـد کـِـهــ بـــرا ے { گــرمــے } دَسـتـانـــــــــــــم ... { بـوســــــــــه } هـایــم وَ { آغــــــــــوشَــم } مِــثـــل { سَـگــــ } ! {لـَـه لـَـه} بــزنــے ..!
-
درد دل
شنبه 16 شهریور 1392 23:24
درد ِ دل.....کـه می کنــی ... ! ضعـف هـایـت، دردهـایــت را ...... می گـذاری تـوی ِ سیـنی و تعـارف می کـنی کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد بــردارنـد ... تیــز کننــد ... تیــغ کننــد ... و بــزننـد بـه ....روحـت..!!!
-
خبر مرگ من
پنجشنبه 14 شهریور 1392 23:41
گاه می اندیشم ، خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟ آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی ، روی تو را کاشکی می دیدم. شانه بالا زدنت را، بی قید و تکان دادن دستت که ، مهم نیست زیاد و تکان دادن سر را که ، عجیب!عاقبت مرد؟ کاشکی می دیدم! من به خود می گویم: چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد
-
فــازت چیه ؟!!!
شنبه 22 تیر 1392 19:01
گریه کن بکن دلت خالی میشه واسه اونکه امشبم نخوابیده پیشت دیشبم نخوابیده باورت میشه امشب چندمین باره میرسه به ته شیشه هی میخوره سک ,یه تک ,تکست میگه و میکنه چت مینویسه ...؟... میشه بلند میشه میاد با کلی هرس پیشت میخونه خوانومی تازه میشنوه فس میشه فازت چیه ,خارجیه ,همون پسر خوشتیپ کالجیه
-
تک جملات زیبا
دوشنبه 10 تیر 1392 01:24
رفته ای؟! بعضی ها بهش میگن قسمت ... اما من تازگیها بهش میگم به درک ...! آنان که “ عوض ” شدنشان بعید است، “ عوضی ” شدنشان قطعی است... شک نکن...! مـــیدونــی چــرا گــرگهــا رو دوســـت دارم ..؟ چــون مـــرگُ قــبــول مــیکــنــن ولــی گـــردن بــه قــلــاده نــمــیــدن ..! تقصیر خودمونه! بعضی ها عددی نبودند و ما آنها...
-
مـــــــــــــرد
شنبه 17 فروردین 1392 00:57
مـــــــــــــرد است دیگر گاهی تند میشود و گاهی عاشقانه میگوید ... ... مـــــــــــــرد است دیگر غـــــرورش آسمان و دلــش دریــــاست ... تو چه میدانی از بغــض گلو گیــر کرده یک مــرد...؟ تو چه میدانی که چشمانت دنیـــای او شده...؟ توچه میدانی ازهق هق شبانه او که فقــط خودش خبر دارد و بالشش...؟ مـــــرد را فــقط...
-
A : S
پنجشنبه 15 فروردین 1392 18:56
-
ــــــ
دوشنبه 5 فروردین 1392 21:30
وقتی دیگه شب و روز نداری ... وقتی گوشیت خونه جا میمونه اما کسی قرار نیست زنگ بزنه که بخوای نگرانش باشی وقتی همه تو عکس خوب میوفتن بجز تو.... وقتی انقدر دلت شکسته که حتی تو سال جدید هم نمیتونی ببخشی... وقتی سکوتت از رضایت نیست ... وقتی دلتنگ دوستات میشی وقتی تبدیل به سنگ میشی... وقتی تو چشات زل میزنن و دروغ میگن چقدر...
-
هـــوای تـــازه
سهشنبه 29 اسفند 1391 13:51
نه هوای تازه و نه لباس نو می خوام هفت سین من تویی،من فقط تو رو می خوام دلم امشب از خدا جز تو هیچی نمی خواد کاش یکی ما دو تا رو با هم آشتی می داد شب عیدی آسمون وقتی که می باره بیشتر از شبای پیش عطر قرآن داره ببین امشب قلبم مثل آیینه روشنه آیینه ی زلال من دیدنت عید منه سال نو یعنی تو،وقتی از در تو میای نذر کردم...
-
دلتنگی های من.....
جمعه 18 اسفند 1391 12:40
واژه ها مرا دلتنگ می کند نگاه ها مرا دلتنگ می کند کوچه ها خانه ها تمام لحظه ها مرا دلتنگ می کند و من با حرف به حرف نامت دلتنگی ام را در میان قصه ها جار می زنم این روزها نه یک بار بلکه هزار بار دلتنگ تر از همیشه ام و باخود هجی می کنم آخرین سکوتی را که نام مرا به ساده ترین شکل ممکن تکرار کرد این روزها من برای دیدنت د...
-
تو را دوست دارم
یکشنبه 6 اسفند 1391 22:14
می خواهم صدایت را بشنوم تو باغبان صدایت بودی و خنده ات دسته ی کبوتران سفیدی که به یک باره پرواز می کنند . تو را دوست دارم چون صدای اذان در سپیده دم چون راهی که به خواب منتهی می شود تو را دوست دارم چون آخرین بسته ی سیگاری در تبعید .