گرگ

گرگ باش دشمن را بدر … در برابر سگان ولگرد بی تفاوت باش …

گرگ

گرگ باش دشمن را بدر … در برابر سگان ولگرد بی تفاوت باش …

اولین خون

گرگ فقط یک دوست دارد:عقل و سیاستش
گرگ یک دشمن دارد:اعتمادش
یک هدف دارد:دریدن و نابود کردن
گرگ یک زخم دارد:شلاق سرنوشت بر قلبش
یک دوا بر زخم هایش دارد:زوزه
یک عشق دارد:جفتش
گرگ یک نفرت دارد:خیانت
یک افتخار دارد:اصالتش
گرگ یک میراث دارد:شعله های آتش
یک علاقه دارد:کشتن
گرگ یک حرف دارد:صداقت
گرگ یک غم دارد:تنهایی
گرگ یک جرم دارد:بی گناهی
گرگ یک سلاح دارد:خشمش
گرگ یک چیز را می شناسد:نابودی
گرگ یک آشنا دارد:ماه
گرگ یک قلب دارد که ان را نیز دریده
گرگ یک منطق دارد:دریدن
گرگ یک قانون دارد:زنده ماندن
گرگ یک رنگ دارد:تاریکی
گرگ یک روش دارد:جنگیدن و تنها ماندن
و یک خاطره دارد:اولین خون
ای خدا این حیوان مگر چیست؟
آوای وحش از قعر جنگل در گوشم فریاد کشید
او فقط یک گرگ است........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد