گرگ

گرگ باش دشمن را بدر … در برابر سگان ولگرد بی تفاوت باش …

گرگ

گرگ باش دشمن را بدر … در برابر سگان ولگرد بی تفاوت باش …

گرگ

شب از نیمه گذشته بود

گرگ در جنگل  پرسه میزد

سایه ای سیاه اورا تعقیب می کرد

کفتاری منتظر فرصت بود تا اورا بدرد

گرگ می دانست اما اهمیت نمی داد

گرگ،جوان و بی تجربه بود

کم کم به تاریک ترین نقطه ی جنگل رسیدند

صدای جغدی از دور شنیده می شد

جنگل پر از آواز مرگ بود

گرگ کفتار را دید که لحظه به لحظه نزدیکتر می شد

لحظه ای بعد خرخره ی کفتار زیر دندان های گرگ بود

کفتار نمی دانست دندان های گرگ چقدر تیز است...


http://www.ipics.ir/wp-content/uploads/1367229523135364_large.jpg


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد